![](images/menu/doubt_but.png)
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
-
سایت قرآنی تنـــــزیل
-
سایت مقام معظم رهبری
-
سایت آیت الله مکارم شیرازی
-
سایت آیت الله نوری همدانی
-
سایت آیت الله فاضل لنکرانی
-
سایت آیت الله سیستانی
![](images/menu/software_but.png)
![]() مدح و شهادت حضرت زینب سلاماللهعلیها
بر قـرار و در مـدارِ بـاوفـایـی زیـستی ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی با محمّد زخم خوردی، با علی فرقت شکافت مصطفایی زیستی و مرتـضایی زیستی دم به دم با پهلوی مادر شکستی در خودت لحـظهها را در تبِ داغِ جـدایی زیـستی خونجگر بودی تمامِ عمر از زهـرِ جفا مجـتبایی، مجـتـبایی، مجـتـبایی زیـستی بیزمان در بارگاهِ قدس با عشقِ حسین پیش از آنی که به این دنیا بیایی زیستی آمدی از «جانِ عالَم» خود پرستاری کنی دورِ او هر لحظه گشتی و فدایی زیستی غیرِ زیبایی ندیـدی در بلابـارانِ عـشق از اَلَـستِ عـاشـقی قـالـوا بـلایی زیستی از نیستان دور ماندی، داغ غربت بر جگر در هـوای نـالـههـای نـیـنـوایی زیـسـتی خطبه خواندی حیدری از مصحفی آتشبهجان هـمنَـفَـس با آیـههای روشـنایی زیـسـتی عالَمی دیگر مگـر سازند و از نو آدمی تا عیان گردد که بودی و کجایی زیستی پر بزن! وقتِ پـریدن آمد ای که سالها در قفس هر لحظه با شوقِ رهایی زیستی
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
منم مدیون آن شاهی که در عالم گدایش را به شاهی میرساند گر بگیرد دستهایش را دلم جا مانده در صحنی که جنّت آرزو دارد خدا بخشد به او گردی ز ایوان طلایش را علی، آن آیت اللهی که در معراج میگویند شنیده دم به دم در عرش؛ پیغمبر صدایش را علی، کوه صلابت که دل عالم به او گرم است شود اسب یتـیمی تا نبیند اشکهایش را بروجردی و کمپانی و قاضی و خمینیها بریزد بیش از اینها گر تکاند او عبایش را به عشق او گل ما را سرشتند از ازل وقتی به هم آمیختند اشک علی و خاک پایش را بگو با ما بیاید تا نجف هر کس زمینگیر است بگیرد از کبوترهای این مرقد دوایش را علی را خواندم و بیاختیار الله اکبر شد! علی را میشناسم، میشناسم پس خدایش را
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
روح الامین! به بام حرم رو، اذان بگو بعد از اذان، ثـنای عـلی همچـنان بگو اوصاف شیر حق به زمین و زمان بگو لب را بشو به زمزم و با حاجـیان بگو کامشب شب ولادت صاحب حـرم شده بیت الـحـرم به مـقـدم مـولا حـرم شـده امشب به کعـبه فاطمه پروانۀ علیست دل دور کعـبه گردد و دیـوانۀ علیست دست خدا به کعبه روی شانۀ علیست امشب دل رسـول خـدا خـانۀ عـلیست بـاور کـنـیـد جـان بـه تـن کـعـبـه آمـده بــاور کـنـیـد بـت شـکـن کـعــبـه آمـده امشب به لوح نقش قلم ذکر یا علیست آوای سنگ های حـرم ذکـر یا علیست بتهای کعبه را همه دم ذکر یا علیست امشب دعای فاطمه هم ذکر یا علیست امشب زمین به یمن علی عرش میشود امشب فلک ز بال مـلک فرش میشود ای کـعــبـه جــلـوۀ ازلـی را نـگـاه کن مـرآت حُـسـن لـم یـزلـی را نـگـاه کـن عـیـد ولایـت اسـت ولـی را نـگـاه کـن یا فـاطـمـه جـمـال عـلـی را نـگـاه کـن آئـیـنـه از جــمـال جـمـیـل خـدا بـگـیـر با چـهـرۀ عـلـی ز خـدا رونـمـا بـگـیر مـادر، تـمام هـسـتی پیـغـمـبر است این از انـبـیا به غـیر مـحـمـد سر است این بر خلق آسمان و زمین رهبر است این دستـش مبند بنت اسد، حـیدر است این ای دخت شـیر! بهر نـبی شـیر زادهای شیری که هست صاحب شمشیر، زادهای تـو دخـت شـیــری و اسـدالـلـه زادهای بر جـمـلـه خـلـق، رهـبـر آگـاه زادهای بهـر رسـول، هـمـدم و هـمـراه زادهای خـوشـتر ز آفـتـاب رجـب، ماه زادهای نـوزاد تو کـز او حـرم الله مـنـجلیست آئـیــنـۀ تــمـام نــمـای خـدا، عــلـیست نقـش همیشه زنده لوح و قـلم عـلیست در بـین اولیا به دو عـالم علم علیست تصویری از حقیقت حُسن قِدم علیست سعی و صفا و زمزم و رکن و حرم علیست قرآن به وصف اوست که تکمیل میشود جـز او چـه کس معـلم جـبریل میشود روز نخست ارض و سما گفت یا علی روح الامین به وقت دعـا گـفت یا علی آدم به مـوج درد و بـلا گـفـت یا عـلـی در جـنگها رسول خـدا گـفـت یا علی در ذوالفـقـار زمـزمۀ لافـتـی عـلیست بر روی هر که مینگرم نقش یا علیست ای شهـریـار کـشـور جان یا عـلی مدد ای دستـگـیر خلق جـهـان یا عـلـی مدد ای رهـنـمای گـمـشدگـان یا عـلـی مـدد ای ذکـر اهل دل به زبان یا عـلی مـدد ما جان و دل به مهر تو آراستیم و بس روز نخست از تو، تو را خواستیم و بس مرغ دلم کبوتر صحن و سرای توست شیـرین ترین ترانۀ روحـم ثـنای توست مُـهـر حـلال زادگـی مـن ولای تـوست هر سو که رو نهم حرم با صفای توست از لحـظـهای که پـای به دنـیـا گـذاشـتم دیـنـی به جـز ولای تـو مـولا نـداشـتـم گل بی نـسیم مهـر تو پـژمـرده میشود دل بی شرار عشق تو افـسرده میشود نـام تـو بـا کـلام خــدا بُــرده مـیشــود یـاد دمـت مـسـیـحِ دل مــرده مـیشـود تـو کـیــسـتـی؟ امــام تــمــام امـــامهــا بـر حـضـرتت هـماره درود و سـلامها بیمِهـر تو قـبول صلوة و صیام نیست تکبیر و حمد و نیت و رکن و قیام نیست تـبـلـیغ دین احـمـد مـرسل تـمـام نیست ما را به جز تو بعـد پیـمـبر امام نیست این مذهب و عقیده و ایمان"میثم" است حتی بهشت گـر تـو نباشی جهـنم است
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
تـا دسـت خـدا آیـنـه را داد به کـعـبه از شدت شهـدش ترک افتاد به کعبه پیش قـدمش سیـنه درید و همه دیدند این کار چه قدر وشرفی داد به کعبه تاریکی بت خانه فرو ریخت به یُمن نـوری که خـداونـد فـرسـتاد به کعبه وقتی عدد عشق در عالم صد و ده تاست حرفی نـزن از بـاقی اعـداد به کعبه آمیـخـتـه شد جـاذبـه و دافـعـه با هـم با آمـدن جـامـع الاضـداد! به کـعـبـه پُر میشود از عطر وجودش همه عالم هر بـار میافـتـد گـذر بـاد به کـعـبه بر سینه نگه داشته نقـش شرفـش را ای عشق بگو دست مریزاد به کعبه
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
شـگـفـتـا کـرامـات مـاهـی تـمــام چه ماهی که لبخـنـد بیت الـحـرام چه ماهی که خورشید حِجر و حَجَر چه ماهی که مهتاب رکن و مقـام چه مـاهـی چه مردی سلامٌ عـلیه چه مـردی چه مـاهی عـلیهالسلام چه حُسن شـروعیست ماه رجب چه حُـسن خـتـامیست مـاه صیام همه عمر او یک نماز است و بس سکـوتش قعـود و خروشـش قـیام دم از حـق زده دم بـه دم تـیـغ او دمی در مصـاف و دمی در نـیـام چه ژرف است آری چه ژرف و شگرف کــلامُ الامــیـــرِ امــیــرُ الــکــلام علی نور مطلق عـلی خیر محض علـی لطف کامل عـلی فـیض تام عـلی مرد رزم و عـلی کوه عـزم عـلی شور بـزم و عـلی نـور جام عـلـی؛ نه بگـو جـان خـیـر النـسا عـلـی؛ نه بگـو نفـس خـیـر الانـام عـلی؛ نه محـمـد به نفـس و نفَـس عـلی؛ نه محـمـد به خـلق و مرام در اوصـاف آن حُـسن بیخـاتـمه رسیـد این چکامه به حُـسن خـتام به لب دارم این نغـمه را دم به دم به سـر دارم این سایه را مسـتدام امـیـری حـسـیـنٌ و نـعـم الامـیــر امــامــی عـــلـیٌ و نــعــم الامــام
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
ای قـطره در حـوالی دریـا قـدم مزن ای ذرّه از سـتایش خـورشید دم مزن حرف وجـود را به زبـان عـدم مـزن کار تو نیست؛ مدح علی را قـلم مزن هرچند آرزوی من از او سرودن است کی در توان بنده خدا را ستودن است روزی اگر که خلق به وصفت زنند دم یا شاعـران شوند به مدح تو هم قـسم دریـا شـود مـرکب و اشجـار هم قـلـم صدها هزار حافظ و سعدی و محتشم لالـنـد در بـیـان تو یا مـرتضی عـلـی وقتی که هست وصف تو کار خدا علی بـایـد غـزل نـوشـت گـدای در تـو را بـایـد سـرود هـر نـفـس قـنـبـر تـو را من کیستم که وصف کـنم بوذر تو را بـایـد که واژه واژۀ هـر منـبـر تـو را دریـایـی از بحـار، و یا الـغـدیـر کرد خود را چنان سخن، به کمندت اسیر کرد پُر کرد تا صدای خـدا گوش کعبه را روشن نمـود خانۀ خـامـوش کعـبه را دیدار تو ربود ز سر هـوش کعـبه را دیـدنـد بـاز بـودن آغــوش کـعـبـه را یعـنی که بـاده ریخـت ز پیـمـانۀ خـدا دیــدنـد حــق درآمـده از خــانـۀ خــدا راهی اگر به سمت خدا هست راه توست غیر از خدا زمین و زمان در پناه توست خوشبخت کیست؟! آنکه هلاک نگاه توست کعبه کجاست؟! کعبه همان زادگاه توست کعبه همانکه در طلـبت سیـنه میدرد هر شب بر آستان نجف سجده میبرد گـفتم نجف دوباره به غـم مبـتـلا شدم بـیاخـتـیـار راهـی ایــوان طـلا شـدم هر بار که مـسافـر کـرب و بـلا شدم در آسـمـان شـهـر تـو اول رهـا شـدم ای کوه! باز اذن به این کاه میدهی؟ مـا را به خـانـۀ پـدری راه میدهـی؟ ای خـانـۀ تـو خـانـۀ مـا از قــدیــمهـا بــابـای مـهـربــان تــمــام یــتــیــمهـا هـسـتـند در پـنـاه تو حـتـی رجـیـمهـا محشر نجـاتـمان بـده از چـنگ بـیمها ای کاش روز حشر من اهل رجب شوم با دستهای فـاطـمهات مـنتخـب شوم
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
کاروان تشنه شد و بر سر این چاه آمد دلـو انـداخـت کـه آب آورد و مـاه آمـد کـعـبه آبـسـتـن نـور است هـو اللهُ احـد فــاطــمـه بـنـت اسـد بـا اســدالـلـه آمـد این شکـافی که به لـبخـند خـدا میمـاند مـژدۀ یـار رسـول است که از راه آمد جمعهای تکیه به دیوار خـدا خواهد زد آفـتـابی کـه از آن نـور سـحـرگـاه آمـد کاروان تشنۀ یوسف شده بعد از عمری تا نگـوئیم که این قـصه چه کـوتـاه آمد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
امشب دلیل مستیام از هر جهت تویی دنـیا تـویی بـرای مـن و آخـرت تـویی شایسـتـه مـردِ هـیـمـنه سـلـطنت تـویی نور خـدا به هـیبت انـسـان فـقـط تویی در جـلـوهات خـدا شده تـكـرار، یاعلى تو بـودى و خـدا و جـهـان آفـریـنیات تو بودى و ملائك و خلـوت گـزینیات صدها هزار سال پس از همنـشـینیات حالا رسـیده وقـت ظـهـور زمـیـنـیات حـالا رسـیـده مـوعـد دیـدار، یـا عـلـى من سینه چاک روی توأم، کعبه نیز هم گـرم طـواف کـوی توأم، کعـبه نیز هم من در نـماز سوی توأم، کعـبه نیز هم مـدیـون آبـروی تـوأم، کـعـبه نـیـز هـم ای قـبـلـهگـاه، کـعـبـۀ سـیّـار، یـا عـلى کعبه اگر كه چاک گریبان گشوده است ثابت نمود، عـاشقـت از قبل بوده است صحنی که خاک مقدم مریم زدوده است در را به روی بنت اسد وا نموده است مختصِ توست، مُعجـزِ بسیار، یا عـلى مِنْ بعد از این علامت توحید، علم شده مـاتِ تـجـلّـیِ تــو خــداونــد هـم شــده بـتـخـانـۀ حـجـاز، دگـر مـحـتـرم شـده بیت الـحـرام بعـد تـو بیت الـحـرم شده شد با شرافـت این در و دیوار، یا على دادم زکف به شوق مـدیحت، قـرار را واجب شده است سجـده کنم نام یار را میزان کجاست، تا که بسنجد عـیار را نـشـنـاخـتـیـم غـیـر تـو پـروردگـار را مـاتم از این شـبـاهـت رفـتار، یا عـلى در لا اله غـیـر تو خـوانـدیم، جـا نـشد من هـیچكـس برای دلـم مـرتـضا نـشد مـؤمن نشد هر آنکه ز کفـرش دوا نشد پس لا شـریکٓ لَهْ که حـقـیـقـت ادا نشد من به یـقـین رسـیدهام ایـنـبار، یا عـلى آنـقـدر مِـی زدم عـلـنی عـشـق میکـنم امـشب اویـسـم و قـرنی عـشق میکـنم با جـمـلۀ یَـمُـت یَـرنـی عـشـق میکـنم من با ابالحـسن، حـسنی عـشق میکـنم دیــوانـهام، پـیــالـه نـگـه دار یـا عـلـى عشقم اگر علیست سرِ دارَم آرزوست من سر گـذشتِ میـثـم تـمارم آرزوست خـرما فـروخـتن بشود کـارم آرزوست رسـوا شـدن مـیـانـۀ بـازارم آرزوست بـالای دار از تـو زنـم جـار، یـا عـلـی هر کس که دید اوج تورا بال و پر فروخت نهج البلاغه از نمک تو شکر فروخت آنقدر غمزههای نگاهت، نظر فروخت هر کس که دید سر به جنون زد جگر فروخت عـشاق را تـویی تو خـریـدار، یا عـلى پر میدهـیـم مـرغ دل خـویش تا نجف كـنج ضـریح گـوشه ایـوان طلا نجـف پُر شد قـنوت هر شـبم از ذكر یا نجف من سالهاست خـواسـتهام از خـدا نجف خواندم دعای وصل تو بسیار، یا عـلی سر میدهم سروش نجف روزیام کنید ابـر گـنـاه پـوش نجـف روزیام کـنـید هـستم پـیـاله نوش نجـف روزیام کنید دیدار می فـروش نجف روزیام کـنید پس تا نجف بگو: صد و ده بار یا على در این مسیر دیدۀ گریان مُـقـرب است در صحن شاه، ریگ بیابان مقرب است در خانهای که کلب نگهبان مقرب است زانـو زدن مـقـابـل ایـوان مـقرب است پس سجده میکنم به تو اینـبار، یا علی گـرچه بـرات، مـالک اشـتـر نمیشویم مـقــداد نـیـسـتـیـم، ابـوذر نـمـیشــویـم سلمان نـبوده مُحـرِم این در نـمیشـویم اینها که جای خود سگ قنبر نمیشویم امـا تـویی هـمـیـشه مـددکـار، یا عـلـی توحید محض، باعث ایجاد حیدر است بالای عـرش افضل اوراد حـیدر است آنکس که جام دست نبی داد حیدر است زهرا عروس خانه و داماد حیدر است ای در نگـاه عـشـق، عـلـمـدار یا عـلی مـولی الـمـوحـدین، نـفـحـات پـیـمـبری نَـفـسِ رسـول، بـاب نـجـات پـیـمـبـری رمـز شـفـاعـت عــرصـات پـیـمـبـری مِیـلِ حـیـات و کُـنهِ صفـات پـیـمـبـری پیـغـمـبر است بر تو گـرفـتار، یا عـلی حُبّ عـلی نتـیـجـۀ احسان فـاطـمهاست او هل اتای فـاطـمه، قـرآن فاطمهاست اسـباب شـادی لـب خـندان فـاطمهاست این مرد مهربان به خدا جان فاطمهاست زهـرا توراست یار و وفـادار، یا عـلى آنجا که نیست نام تو جای نشـست نیست بیچاره آن کسی که ز جام تو مست نیست بر روی دستِ دست خداوند دست نیست این ورطه جای آنکه یقینش شکست نیست لعنت به هر که میکند انکـار، یا علی ای شیـر پـاک، ای ثـمـر لـقـمـۀ حـلال خونم حـلال تو شده یا سیف ذیالجلال گـرما بده شـراب شود غـورههای کال ما را به غیر هجر نجف نیست یک ملال امضا بـزن به نـامهام ای یار، یا عـلی ای اولـیـن تـلاوت قــرآنِ قــبــل از آن ای اولـیـن امـام مـسـلـمـان قـبـل از آن آیـات مـومــنـون نــمـایـان قـبـل از آن ای صـاحـب ولایت دوران قـبل از آن قـرآن بخوان بگو تو ز اسرار، یا علی قـاری شدی و تیـر و سـنانت نریخـتـند سـنگ جـسـارتی به لـبـانت نـریخـتـنـد با خـیـزران به سمت دهـانت نریخـتـند مـشتی حـرامـزاده به جـانت نـریخـتـند وای از حسین و مجلس اغیار، یا علی
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
شهر مکه گشته امشب وادی طور دگر در جهان پیچیده امشب نفخۀ صور دگر هر کجا را بنگـری برپا شده شور دگر سر زده از آسـمانها مـاه پُـر نـور دگر هر دلی گردیده از یمن وجودش منجلی زینت بیت خـداونـد مـبـین گـشـته عـلی فـاطمه بنت اسد سر تا به پـایش ناز شد با خـدای مهـربان خویش گـرم راز شد بار دیگـر از کـرامات خـدا اعجـاز شد نـاگهـان دیـوار بیت الله از هـم بـاز شد بـا نـدای ادخـلـوا وارد به بـیـت الله شـد زیـنـت بـیـت خـدا نــور ولـی الـلـه شـد هر دو گل از لطف خالق شامل احسان شدند مادر و فرزند در بیت خدا مهمان شدند هر دو از الطاف یزدان چون مه تابان شدند زین همه لطف و کرامات خدا حیران شدند فاطـمه بنت اسد در بیت حق مـادر شده کعبه پر از عطر و بوی حضرت حیدر شده بر لب اهل ولا امشب بُـوَد شـور و نـوا آمـده تـفــسـیــر کـل آیــههـای هـل اتـی روشن از نـور علی شد بیت حیّ کبریا تاسه روز از لطف حق بوده است مهمان خدا بعد از آنکه صاحب خانه برون از خانه شد روبروی کعبه احمد محو آن دُردانه شد خانـۀ کعـبه شده از مقـدمش خُـلـد برین آمده از لطف خاص حـق امیرالمومنین آمده آن کس که باشد در جهان حامی دین شادمان شد از وجودش قلب ختم المرسلین کـوری چـشـم تـمـامی حـسودان زبـون خواند حیدر بر روی دست پیمبر مومنون عالم از یمن قدوم او پُر از شور و شعف آمده روی زمین حوران جنّت صف به صف بهر تبریک آمده جبریل در بیت الشرف شد عیان روی چو ماه مرتضی شاه نجف جـبـرئـیل وحی داده بر هـمه عـالم پـیام سر زده در سـیزده ماه رجب مـاه تـمام شیعیان شادند امشب شمع محفلها تویی ای امـیـد نا امـیـدان کـعـبـۀ دلـهـا تویی همسر زهرای اطهر، هستی طاها تویی با نگاهت یا عـلی حلال مشکلها تویی بعد پیغـمـبر تویی بر عـالم هـستی امیر امشب از لطف و کرامت یاعلی دستم بگیر ما همه محـو گـل روی چو ماه حیدریم شکـرلله شـیـعـۀ با عـزّ و جـاه حـیـدریم در شب مـیلاد حـیدر در پـناه حـیـدریـم مست جام عـشق حـیدر با نگاه حیـدریم مرتضی کارش بود تا حشر ذرهپروری حـیدریام حیدریام حـیدریام حـیدری با بـدیهـایم خـودم دانم که عار حـیدرم هـرچه هـستم شکـرلله از دیـار حـیـدرم جرعهنوش جرعهای از چشمهسار حیدرم افتخار من شده این، ریزهخـوار حـیدرم هرچه دارم باشد از این حـیدر والاتبار بر من مـسکـین ولای او بـداده اعـتـبار بر سر کوی تومن چون سائل دل خستهام از همه عالم بجز تو یا عـلی بگسستهام تو کرم کردی و من تنها به تو دل بستهام در شب مـیلاد تو در محفلت بنـشستهام از طـفـولـیت عـلی مـسـت تـولای توأم از کـرامات خـدا خـاک کـف پـای تـوأم درس عشق وعاشقی راازعلی آموختیم پای درس عشق مولا لحظه لحظه سوختیم حُبّ و مهر او درون سیـنهها اندوخـتیم دست خالی دیدگان را بر نگاهش دوختیم مرتضی بر عالم هستی امام و مقتداست هر چه داریم ازولای حضرت مشکل گشاست من کـیم طفـل دبـسـتان شـما یا مرتضی من کـیم خـار گـلـستان شما یا مـرتضی شامـلم گـردیده احـسان شـما یا مرتضی گشتهام ریزه خورخوان شما یا مرتضی من(رضا)هستم که از لطف شما شرمندهام از شما دم میزنم مـولای من تا زنـدهام
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
صاحب اسرار «سُبْحانَ الّذي أَسْرى» علیست بـین آیـات الـهی، آیت کـبـری عـلـیست «قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَد» تفسیری از اخلاص اوست در کمال بندگی یکـتای بیهـمتا علیست حـافـظ جـان عـلی « فَـاللَّهُ خَـيْـرٌ حافِـظا» حافـظ قرآن به «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا» علیست آیت الکرسی به اسم اعظمش مستمسک است ای مسلمانان به قرآن «عُروةُ الوُثقی» علیست سِیرْ در «ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْض» کُن چشم دل وا کن ببین پیدا و ناپیدا علیست « اُدْخُـلـُوهـا بِـسَـلامٍ ذلِـكَ يَـوْمُ الْـخُـلُـودِ» در مقام قاف قرآن جنّت الاعلی علیست از « أَلَمْ أَعْهَـدْ إِلَيْـكُمْ يا بَني آدَمَ » بپـرس تا بدانی در وفای عهدِ حق «اَوْفی» علیست آسـمــان « رَبَّـنـا أَنْـزِلْ عَـلَـيْـنـا مــائِـدَه » سفرهدار «اَنْتَ خَیْرُ الرّازقین» مولا علیست نور علمش «عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ» است «عَلَّمَ القرآن» علی و «عَلَّمَ الاَسما» علیست لوح محفوظ خدا، «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ» در دو عالم «يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما يَخْفی» علیست در طریقـت، رایت « إِنَّا هَـدَيْـناهُ السَّبـيل» رهـنمای « اَلّذِينَ جاهَـدُوا فـينا» علیست اخــتــر تـابـنـدۀ « إِنَّ عَــلَـيْـنـا لَــلْـهُـدى» ماه ظلمتسوز «وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى» علیست نوح، ایمن ماند از طـوفان به یمن نام او باء «بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها» علیست روح رحمان، قلب قرآن، جان یاسین، نفس فجر صاحب قدر و معارج، شاهد إسری علیست عمره و حج و طواف و کعبه و رکن و مقام زمزم و سعی و صفا و مروه و مسعی علیست یا علی و یا عظیم و یا غفـور و یا رحیم یا الهی! مَظهَرِ اسمَائِکَ الحُسنی علیست یاد او «تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر» کند در نماز قرب «ذکر اللهاکبر» یا علیست سجده، راز سر به مُهری بود و آخر فاش شد رازدار «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَی» علیست بشنو از احـمد حدیث «حیـثما دار» علی تا ببینی هر طرف رو آورد حق با علیست تیغش «أَنْزَلْنَا الْحَديد» و ضربتش «بَأْسٌ شَديد» بهترین توصیف فتحش «لا فتی الاعلی» است ذوالفـقار، اثبات حق و نفی باطـل میکند بیگمان فاروق اعظم در جهان تنها علیست
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
کعبه در آمدنش لحظه شماری میکرد صحن را از قدمش آینه کاری میکرد عشق ظاهر شد و گِردش به طواف آمده است ناگهان رکنِ یمانی به شکاف آمده است
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
آنکه را حُبِّ علی نیست به دل، از ما نیست هرکه شد شیفـتۀ عشق علی، تنها نیست سائل و ریـزهخـور و خـادمِ درگاهِ توأیم جز علی هیچ کسی بر دل ما مولا نیست مـدد از حـیـدر کـرار فـقـط مـیجـوئـیـم أغـنـیا را غـمِ افـزون و کـمِ دنـیـا نیست گـشـته بـازنـدۀ دنـیـا و قــیـامـت قـطـعـاً آنکه بر لوح دلش حُبّ عـلی پیدا نیست! مـا مـسـلـمـان شـدۀ مـکـتـب آلُ الـلّـهـیـم زنـدگی بـیعـلی و آل عـلی زیـبا نیست
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
در حقیقت معنیِ دین؛ جلوۀ ایمان علیست بعدِ توحید و نبوٌت بهترین برهان علیست آن هـمـای آفـریـنـش مـایۀ فـخـرِ جـهـان آخرین تفسیرِ دین، از منظرِ قرآن علیست نورِ علم و معرفت از سینهاش جاری بوَد هم سعادت، هم کرامت، عزٌتِ انسان علیست ریشۀ عدل و عدالت از عـلی شد استوار صورتِ جاویدِ عدل و معنیِ میزان علیست آن که دارد یک جهان آئینه در لبخندِ خویش آن که فرمانِ خدا را میبرد از جان علیست بارها قرآن ز شأنِ او سخن با خلق گفت وارثِ نورِ محمّد گـوهرِ یزدان علیست بـیرقِ تـوحـید را یکسر بر افـرازد عـلی شورِ ایمان، نورِ قرآن، چشمۀ رضوان علیست قـوٌت و قـلـبِ پـیـمـبر، مـقـتـدای فـاطـمه در کـتابِ آفـرینـش آیۀ عـرفـان علیست چشمِ عالم خیره شد تا کعبه را آن گونه دید در طلوعِ فجرِ صادق، کعبه را مهمان علیست عـلتِ خـلـقـت هـمانا در عـلی معـنا شود اوّلین سنگِ بـنای عـالمِ امکـان علیست دل به دریا زن مترس از موج های روبرو چون در این دریای هول انگیز کشتیبان علیست!
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
او بر امور عـالم ناسـوت ناظم است هرکس که غرق یاد علی نیست نادم است ما سجده سمت سـاقی میخانه میکنیم زیرا شراب آتش عشقش مداوم است روح الامین به شوق نجف گریه میکند جبریل در حوالی آن بقعه خادم است در ماورای عـرش عـلی سیر میکند بر راههـای عـالَـم ما نـیز عـالِم است وقتی که خال او حجرالاسود دل است هر مَحرمیکه شهر نجف رفته مُحرم است فرمود ضربهای زده و ضربهای زنید در حیرت از عدالت او ابن ملجم است جایی که ذوالفقار علی در غلاف نیست عریان شدن مقابل این تیغ لازم است تـنها به تـیـغ ابـروی او جان ندادهایم در این قتال وعـدۀ دیدار مجرم است زینت گرفت مجـلس ما با عـلی علی نامش هـمیشه مایۀ فخر مراسم است
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
گـویند حـریم کعـبه، در داشـته است از «سیزده رجب» خبر داشته است ****************** خورشید ز شهر مکّه چون سر میزد در سـیـنـه، کـبـوتـر دلـم، پـر میزد ****************** دل در صـدف مهـر عـلی، دل بـاشد جـانهـا بـه ولایـش مـتـمـایـل بـاشـد گـفتند که ذوالفـقار او را دو دَم است تـا مـرز مـیـان حـقّ و بـاطـل بـاشـد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
دریـا بـدون مــاه تــلاطـم نـمـیکـنـد تا نور توست، راه کسی گم نمیکـند در لحـظههای سـبز مناجـات با خـدا حتی کـلـیـم چون تو تـکـلّـم نـمیکـند در زندگی غذای تو شد نان جو، نمک مرد بهـشت، روی به گـندم نمیکـند جان پیـمـبری! اگر از او جـدا شوی یک غنچه این بهشت تبـسّم نمیکـند او راحـت تـو و تـو قــرار پـیـامـبـر وقتش رسیده است که یک آرزو کنی این خـاک را زلالتـر از آبرو کـنی تا عرش شانههای نبی کردهای عروج تا مثل او به دعوت معـراج رو کنی دنیا به حسرت نگهت زیر پات ماند تا چند کفشهای خودت را رفو کنی؟ همصحبت تو نیست کسی غیر فاطمه برخـیز سـمت آیـنه تا گـفـتگـو کـنی زیباترین طـلیعۀ قدر تو فـاطـمهست وقت «سلونی» است که خود را نشان دهی تا که خبر از آن طرف آسـمان دهی در بـسـتـر پـیـمـبـر اگـر آرمــیـدهای این آروزی توست به جایش تو جان دهی تا که حدیث منزلت از شأن تو گواست شرح نـگـین خـاتـم پیـغـمـبران دهی جنگید با تو «عَمرو» و به لطفت اسیر شد بـاور نمینـمود به او هـم امان دهی حـالا بـیا کـلـید بهـشت خـدا به دست باید که راه را به محبّان نـشان دهی ای مرد زخـم خوردۀ میدان جنگها بر چهرهات نگاه پیمبر چه دیدنیست وقت وصال این دو برادر چه دیدنیست زیبـاتـرین تـرانۀ صبح قـیامت است ساقی کنار چشمۀ کوثر چه دیدنیست این روشن است سایۀ حق در وجود توست کعبه ز نور توست منوّر، چه دیدنیست وقتی شکوه قـدرت تو جـلـوه میکند در دستهای تو در خیبر چه دیدنیست بر بال جـبـرئـیل نـوشـته فـضـائـلت این بال و پر برای پیمبر چه دیدنیست اهل سـقـیفه از تو چه دورند یا علی نور شـما نـشانۀ صبـح سـپـیده است خلقت گلی ز باغ بهار تو چیده است گویا فرشتههای خودش را خدای نور از روشـنای نـور شـما آفـریـده است مولا هـنـوز سـورۀ وحـیـی نـیـامده، آیات مـؤمـنون ز لبانت وزیـده است وقـتِ کـرامت است رکـوع نـماز تو ای مرد مرحمت! که نظیر تو دیده است این گـریهها و آه یـتـیـمانه هر سحـر پای تو را به سمت خرابه کشیده است ای مـعـنـی غــدیـر خـدا و پـیـامـبـر
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
مــظـهــر نــور کـبـریــا آمــد ثــــمــــر بــــاغ انـّــمـــا آمــد نور در نور تا که شد مسـتور گــوئــیــا بــاز هــل اتــی آمـد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
بـر سـر مـأذنـه گل داده اقاقیِ سـپـید باز هم نغمۀ «أین الرّجبیون» پیچـید مـاه دلـدادگـی و مـاه وصـالِ مـا شـد بازهم لطف و کرم شامل حالِ ما شد از همه ثـانـیههـایش برکـت میبـارد چه شب و روزِ پُر از خیر کثیری دارد کاش با دست عـلی آب حـیاتی برسد فاطـمه لطف کـند برگ بـراتی برسد تا پس از کرب و بلا راهی مشهد بشویم در شبِ عـیـد به پـابـوسی آقـا برویم آن امامی که رئوف است و پسردار شده حُسن بیحد شده، آئیـنۀ سـرشار شده هـشتمین نور شده صاحب دردانه بیا محض تبریک به زهرا و به شکرانه بیا نور چشمان رضا در دل ما جا دارد پسر حـضرت نجـمه چه تـماشا دارد گــذر دل بــه درِ خــانــۀ او افــتــاده کاظمینی شده هر کس که سلامی داده
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
بکـوش! که انـوار معـرفـت اینجاست عطش بیار که دریای مرحمت اينجاست به تـشنگـانِ معـارف، دهـند آب حـیات رهِ رسـیدنِ بر حـقِ معـرفـت اینجاست خـبر رسـید که وجـهِ خـدا تجـسّم یافت اِله را همه ذات و همه صفت اینجاست نـدا دهـند ز جـنّت، مدیـنه شد رضوان شتاب کن که زُدایـنـدۀ غـمت اینجاست به آستان رضا سر بسای و کُرنش کن که جای عرض ادب، عرض تهنیت اینجاست نـظـر به حـجـرۀ نـورانیِ امـامـت دار که جلوه گاهِ فضیلت و منقبت اینجاست پس از گذشتِ چهـل سال انتظار اینک ندا رسید رضا! جانِ حضرتت اینجاست چو بر "سبیکه" دمیـدند روحِ زهرایی عروس فاطمه میگفت دلبرت اینجاست و بر جـوادالائـمّه سـلامِ جـبـریل است که گفت " یَومَ وُلِد" خیر مقدمت اینجاست خـدا به قـلب رضا اینچنین کـند الـهـام امـامِ جـود، امـامِ مـلاطـفـت اینجـاست ز لعـلِ پاکِ پدر غرقِ بوسه شد نوزاد که آیههـای وِلا را مشاهـدت اینجاست سخن ز آب فرات و ز تربت است انگار چقدر حرف و گریز و مناسبت اینجاست به روی دست رضا ماهِ او نمایان است دو صد فرشته برای مواظبت اینجاست کسی به تیرِ سه شعبه نبوسد این حنجر چقدر بوسۀ نازک به غبغبت اینجاست به گاهواره سخن از تلظّی اصلاً نیست هزار نکـته به گـفتارِ مطلبت اینجاست پـدر زده بـه سـرِ دامـنِ ولایت چـنـگ هماره مادرِ خوبت، معاشرت اینجاست نسـیـمِ بـاد صـبا را موافـقـت اینحاست همه حقیقـت حق را عبودیت اینجاست هــمـانــکـه بــاورِ روز مــعــاد آورده پـیـام داد که جای مهـاجـرت اینجاست بیا و از پـدر، اوصافی از پـسر بشـنو که گفت: کوثرِ دوم به مَرتبَت اینجاست سخن درست شـنـو از حـقـیقـتِ برکت تمامی برکت، اصل مکرمت اینجاست بگو به آنکه ز صِدقُ الحدیث بیخبر است معیشت و طلب خیر و امنیت اینجاست نه اخـتـیار و بـهـانه بـده به دشمنِ دین نه مصلحت بسپارش، که مصلحت اینجاست ز وعدههای دروغین گریز باید داشت کلیدِ عزّت و فـتح و مقاومت اینجاست هـدایتِ نـبـوی، وارثِ حـسـینی اوست عدالت عـلـوی بهـر مملکـت اینجاست و در مقـابلِ ظالـم، سکـوتِ او هـیهات برای امت قـرآن، مجـاهـدت اینجاست جوابهای دقـیقـش به "اِبنِ اَکـثَم" گفت: هدایت همگـان در مناظـرت اینجاست به علم و حلم و فقاهت امامِ عالم اوست خدا گـواه که معـراجِ منـزلت اینجاست کـلام او هـمـه قـرآن، مـرام او عـترت هزار آینه در یک مکـاشفـت اینجاست «نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت» هزار مسئـله را حـلّ مسئـلت اینجاست هنوز درد نگـفته، به فکر درمان است کجا برَم غمِ دل را مشاورت اینجاست هم او "بِکُم فتحَ الله" هم او "بِکُم یَختِم" رها کنم همه کس را ملازمت اینجاست اگر سلامتِ عـقـل از امـام میخـواهی بیار عشق که سرفصل عافیت اینجاست غـلامیِ درِ ابنُ الـرضـاست سـلـطـانی مقام و منزلت و شأن و مرتبت اینجاست گـدایـی از سـرِ کـوی جـواد بـایـد کرد ز جودِ او همۀ حُسنِ عاقـبت اینجاست سحر سری سوی بابُ المراد باید رفت رهِ بهـشتِ برین را مـداومت اینجاست نـمـازهای شـبـش مثـل مـادرش زهـرا قسم به فاطمه بالاترین سِمت اینجاست بـه نــامـۀ عــمــلِ مـا عــنــایـتـی دارد گـناه بخشد و دریای مغـفرت اینحاست چو او تجسّمِ تقوا و عـبد صالح کیست امامِ طاهر و طُهر و مطهَرت اینجاست تقی، جواد، زَکی، مرتَضی، رضی، صابر امامِ مفترضُ الطاعه سَرورَت اینجاست پدر رضا، پـسرش هـادی و نوه مهدی »بِیُمنِهِ رُزِقَ الخَـلق» مِیمـنَت اینجاست ز خُردسالیِ خود یارِ مادرش زهراست مـدافـعـیـنِ حـرم را مدیـریت اینجاست برای کرب وبلا تا هنوز گـریان است به اشک، اِبنُ رضا را مصاحبت اینجاست فـدای صبـح و مـسای امـامِ در مـقـتـل امامِ منـتـظران را مـشایعـت اینجـاست
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
دهـم مـاه رجـب مـاه تـمـام آمـده است موسم شادی و شـیرینی کام آمده است هـشـتـمین مـاه ولا مـاه نـهـم را بـوسد بوی گلهای بهـشتی به مشام آمده است
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
در سایهسارِ عشقِ تو غرقِ سعادت میشویم از لطف و احسانت چنان مشمولِ رحمت میشویم ماهِ دل آرای علی ای جانِ جـانانِ رضا چشمِ جهان روشن شده از طلعتِ بدرالدجا
: امتیاز
|